جدول جو
جدول جو

معنی خامه زن - جستجوی لغت در جدول جو

خامه زن
نقاش صورتگر
تصویری از خامه زن
تصویر خامه زن
فرهنگ لغت هوشیار
خامه زن
((~. زَ))
نقاش، صورتگر
تصویری از خامه زن
تصویر خامه زن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خامه زنی
تصویر خامه زنی
نقاشی صورتگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چامه زن
تصویر چامه زن
نوازنده، خواننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چامه زن
تصویر چامه زن
نوازنده، خواننده، کسی که نغمه و سرودی را با ساز بزند یا بخواند، برای مثال بدان چامهزن گفت کای ماه روی / بپرداز دل، چامۀ شاه گوی (فردوسی - ۶/۴۸۱)
فرهنگ فارسی عمید
محلی در سر حمام که جامه ها را در آنجا از تن در آورند و داخل حمام شوند جامه خانه گرمابه سربینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه کن
تصویر خانه کن
خانه برانداز، ویران کننده خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تاژ زدن افراس افراشتن چادر زدن برپا کردن خیمه چادر زدن، فرود آمدن مقیم شدن در جایی، عجب و تکبر کردن، فنی است از کشتی که چون حریف بخاک می رود حریف دیگر از روبرو تمام تنه خود را بر روی او خراب می کند خیمه کشیدن، یا اندر عدم خیمه زدن، فانی شدن رسیدن بعالم حقایق
فرهنگ لغت هوشیار
جادوگری که دانه ارزن و جو را بزعفران زرد کند و افسونی بر آن خواند و بر کسی که خواهند بزنند تا تا مقصودی که خواهند بر آید جوزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامه کن
تصویر جامه کن
جایی در حمام که در آن، لباس ها را از تن درمی آورند و داخل حمام می شوند، رخت کن، سربینه، کنایه از دزد، برای مثال چیست نام این وزیر جامه کن / قوم گفتندش که نامش هم حسن (مولوی - ۵۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نغمه زن
تصویر نغمه زن
نغمه زننده،، نغمه ساز، نغمه پرداز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیمه زدن
تصویر خیمه زدن
برپا کردن خیمه
کنایه از اقامت کردن
خرگاه زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خایه زر
تصویر خایه زر
گلولۀ زر
کنایه از آفتاب، گیتی پرور، چتر نور، طاس زر، چراغ روز، طرف دار انجم، طاووس مشرق خرام، اسطرلاب چهارم، سپر آتشین، چتر زر، چتر روز، چراغ سحر، خایه زرّین، چتر زرّین، طاووس فلک، غزاله، طاووس آتش پر برای مثال در آن گوهرین گنج بن ناپدید / بدی خایۀ زر خدای آفرید (نظامی۵ - ۸۱۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاسه زن
تصویر کاسه زن
نوازنده کاسه: (ز بهر مقرعیان تاج شاه چین بستان ز بهر کاسه زنان تخت میرروم بیار،) (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نغمه زن
تصویر نغمه زن
نغمه پرداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامه کن
تصویر جامه کن
((~. کَ))
سربینه، رخت کن حمام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاله زنک
تصویر خاله زنک
((~. زَ نَ))
شخص دارای رفتار و گفتار مبتذل، سخن چین و پی گیر موضوع های بی اهمیت و غیرجدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیمه زدن
تصویر خیمه زدن
((~. زَ دَ))
چادر زدن، در جایی ساکن شدن، فنی در کشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانه کن
تصویر خانه کن
خانمان سوز، برای مثال خرابت کند شاهد خانه کن / برو خانه آباد گردان به زن (سعدی۱ - ۱۶۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خامه ای
تصویر خامه ای
Creamily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
อย่างครีม
دیکشنری فارسی به تایلندی
मलाईदार तरीके से
دیکشنری فارسی به هندی